۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه
درس
۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه
ترانه آخر هفته: یا علی

۱۳۸۹ تیر ۳, پنجشنبه
این درس دوست داشتنی
The PATIENT is there to give the DOCTOR all the information the DOCTOR needs, in order that the DOCTOR can make decision and the PATIENT should then implement that decision once the DOCTOR has made it. (Williams, 1988
خب، این نوشته در نگاه اول درست به نظر میاد. اما، واقعیتش، درست اینه که جای پزشک و بیمار رو عوض کنیم! در واقع در حالت جدید، پزشک دهنده اطلاعات و بیمار تصمیم گیرنده برای درمان خواهد بود. شاید یه کم اغراق آمیز به نظر بیاد، اما اگر درست نگاه کنیم می بینیم که حداقل حق بیمار رعایت شده تا خودش تصمیم بگیره که به کجا میخواد بره.
مثالی که استاد سر کلاس میزد، زن جوانی بود که در دوران رزیدنتی استاد به علت سرطان کولورکتال توی بیمارستان امام بستری شد. نهایت کار به اینجا رسید که برای اینکه بتونه چند ماه بیشتر به زندگیش ادامه بده، باید رکتومش رو بردارن و در نتیجه دفع مدفوع از طریق لوله ای که به صورت مصنوعی کولون رو به خارج وصل می کنه انجام میشه (اسم تکنیکش یادم رفته، اگه کسی بلده بگه). خب همه پزشک ها و خانواده بیمار اصرار داشتن که این عمل انجام بشه تا بتونن این خانوم رو یک سال بیشتر حفظ کنن، اما بیمار قبل از عمل از بیمارستان فرار می کنه! استاد می گفت اون دوران خیلی ناراحت شدم که چرا همچین کاری کرده، اما حالا می بینم که حق داشته زندگی خودش رو خودش انتخاب کنه. شاید این بیمار دوست نداشته به خاطر یه کم زندگی بیشتر، زجر مقعد مصنوعی و بوی بد همیشگی و انزوای ناشی از اون رو تحمل کنه.
مسئله اساسی همینه، که ما بدونیم هر چیزی که ما تشخیص دادیم لزومن درست ترین چیز نیست. نه فقط در این مورد، که در بحث "سیاست گذاری مبتنی بر شواهد" هم همین مطلب مشاهده میشه. اینکه ما فکر می کنیم فلان سیاست حتمن تاثیر مثبتی داره، اما وقتی در اندازه کوچیک و محدود اجراش می کنیم، دقیقن نتیجه عکس به دست میاد! (خوندن این مقاله 2صفحه ای رو برای اطلاعات بیشتر توصیه میکنم؛ کوتاه اما بسیار جالب)
شاید این مهمترین چیزی بود که از این درس یادگرفتم، یا شاید مهمترین چیزی که توی کل این ترم یادگرفتم. اینکه استدلال منطقی لزومن جوابگو نیست و افکار ما میتونه کاملن اشتباه باشه، هرچند که کاملن منطقی به نظر بیاد...
پ.ن: البته مطلب جالب توجه دیگه اینکه، درست بعد یک سال فهمیدم اون "ضریب جینی" که محسن رضایی هی توی مناظره ها میگفت، اسم یه اقتصاددان می باشد، نه اینکه "جین" به عنوان یه واحد! :دی
۱۳۸۹ خرداد ۳۱, دوشنبه
خداحافظ
۱۳۸۹ خرداد ۲۸, جمعه
ترانه آخر هفته: Drunk with love
پ.ن2: حالا که صحبت از نامجو شد، شما هم مثل من معتقدید که کار آخر نامجو اصلن خوب نبود؟!
۱۳۸۹ خرداد ۲۵, سهشنبه
از خبرگزاری ها: حمله به بیت مراجع
۱۳۸۹ خرداد ۲۳, یکشنبه
یک سال پیش، یه همچین روزی: شکست اعتمادها
۱۳۸۹ خرداد ۲۱, جمعه
ترانه آخر هفته: ایوان پولکا
رفته بودیم تئاتر "پری خوانی عشق و سنگ"، اثر چیستا یثربی. تئاتر در مورد اسلام و جایگاه زن بود. اما نمیدانم خانم یثربی چی فکر کرده بود که این ترانه را برای آغاز و پایان نمایش پخش کرد. به هرحال کلی سرخوشمان کرد.
۱۳۸۹ خرداد ۲۰, پنجشنبه
یک سال پیش، یه همچین روزی
۱۳۸۹ خرداد ۱۷, دوشنبه
منافق، من نیستم...
۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه
انّی اعلم ما لاتعلمون

۱۳۸۹ خرداد ۱۳, پنجشنبه
زن

